ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات ساینا

اون مدت تا امروز......

یکشنبه هفته پیش عمه جون اینا رفتن.....بعدش رفتم استخر و ته تهای تمریناتم رو بزنم..... برگشتن پشتیبان زنگ زد... که مث همیشه گووووووود... آخرین جلسه استخر رفتن و آموزشم رو یک روز جلوتر انداختم که زودتر آزاد شم و اینکه فرداش که سپیده جون اینا میان سرحال باشم و به کارهام برسم... اصلا روز خوبی واسه حسن ختام جلسات آموزشیم نبود از بس شلوغ بود نمیتونستم درست تمرین کنم... واسه همین زودتر از مربی تشکر و خداحافظی کردم اومدم خونه... به سرعت آماده شدیم رفتیم کلاس آکادمی....یه 10 مین دیر رسیدیم ولی به سرعت خودت رو به کلاس و درس جدید وفق دادی......کاربرد Do بود.....مامان پارسا فکر کرد قبلا باهات کار کردم که اینهمه به راحتی جواب میدی و واست جا افتاد توی...
21 تير 1392

روزهای شاد و شنگولی ما دو تا......

بالاخره فرصت شد بیام پای سیستم و بنویسم... یک هفته ای میشه که عمه جون اینا مهمونمونن....خیلی خوشحالی و خوشحالیم... حسابی داره بهمون خوش میگذره با وجودشون... هر روز صبح تا شب یه جور برنامه میریزیم که هم تفریح کرده باشیم و هم به کارها و کلاسهامون رسیدگی کنیم... استخر رفتن جفتمون به راهه....ضمن اینکه بابا و عمو و پسرا هم واسه خودشون جدا گونه برنامه استخر میریزن... آکادمی هم که همچنان میری و میای....و بهترینی.....هم دکتر هم پشتیبان حسابی ازت راضی اند... تمام جلساتی که رفتی جایزه گرفتی...ولی واست سواله که چرا روی بورد عکست نیست...... دلت واسه کلاس موسیقی حسابی تنگه.....همچنان فرصت نشده که بریم و رد پیانو رو بگیریم....شاید قبل از اون بری...
15 تير 1392

.....

کلاس تئاتر تشکیل نشد ..... یکی دو جا سر زدیم...... کانون که کلا تابستون برگزار نمیکرد....ولی فرهنگسرا برقرار بود......که ساعاتش با کلاسهای دیگه ات تداخل داره..... تقریبا از سرت انداختم...... و موکولش میکنیم به دوران مدرسه... اینجوری یکی از رفت و آمدهامون کم میشه .... سر راه رفتم لحاف دوزی همیشگی و کاور لحاف و بالشهایی که سفارش داده بودم رو گرفتم.....خوشگل شده....واسه تنوع خوبه.... نهار گرفتیم خونه خوردیم ....پشتیبان زنگ زد....تست شدی... مث همیشه عالی... خانوم ق ازم خواست یه روز حتما ببرمت پیشش که تور ببینه آخه تا حالا فقط تلفنی با هم صحبت کرده بودین... خیلی مشتاق بود که از نزدیک ببینتد... عصر رفتیم کلاس اسکیت......سمن جون خیلی ازت راضی بود...
7 تير 1392

شیرینم.....:-* عاشقتیم.

دیروز عصر رفتیم پیست اسکیت و 1 ساعت و نیم تمرین کردی... بعدم یه دور کوچیک زدیم برگشتیم خونه.... امروز صبح استخر داشتم... خوب بود و راضی بودم... ظهر شمارو بردم مهد... تو خونه مایو پوشیدی مستقیم رفتی استخر... زودتر اومدم دنبالت که با تن خیس تا حمام نری....حوله تنت کردم رفتیم play house لباس پوشیدی و یه ربعی بازی... برگشتیم خونه نهار خوردیم و بلافاصله من خوابیدم آخه دیشب 4 ساعت بیشتر نتونسته بودم بخوابم... الان خوابی......امروز زیادی کارتون دیدی و فکر کنم نزدیک به 6 قسمت دورا... و جودی آبوت که با هم دیدیم... آخر شبم کتاب کار ریاضی تمرین میکردی.....انقدر خوابت میومد که میگفتی سردردم (D:) قربونت برم از خستگی بوده... یه حرفی رو به تندی در جوابم زد...
4 تير 1392

امروز.....

امروز صبح جفتمون استخر رفتیم.....شمارو 11 نیم بردم مهد م... همه دوستای سابقت اونجا بودن...بخصوص نیلوفر و بهار که بهشون علاقه داری و 3 قلوها که زیاد دوستشون نداری... اولش یه کم دلهره داشتی چون خیال میکردی مث استخر خاله جون اینا عمیقه ولی کم کم عادت کردی....وقتی اومدم دنبالت اول کار عینکت رو گم کردی توی استخر.... بعدم همش میگفتی کاش مربی نداشتیم آخه همش میگفت این کارو انجام بدین اون کارو انجام بدین.....ستاره برین لاک پشت بیاین....(جل الخالق ) نمیذاشت با دوستام آب بازی کنیم... میس غزال رو هم دیدیم....حسابی فشارت داد و ابراز دلتنگی......گفت بیارینش توروخدا......بهش گفتم که جریان چیه و دیگه مهد نمیفرستمش......هر چند که شدیدا علاقمنده بخش زبان ر...
2 تير 1392

امروز روز تو بود...اولین روز تابستون...شروع کلاسهای جدید...

صبح ساعت 8 بیدار شدی......صبحونه خوردیم رفتیم آکادمی... تقریبا همه حاضر بودن.....کلاس شما 4 نفره است.....ساینا، آریان، نامی، پارسا..... کلاسهای دیگه 7 8 نفره است.......امروز بهترین روزت رو پشت سر گذاشتی... و به گفته دکتر پ بین 3 تا کلاس بهترین بودی......واسه همین بعد از کلاس وقتی همه بچه ها رفتن نگهت داشت و یه جایزه بهت داد...و دوباره حسابی مورد لطف قرار گرفتی و بوسه بارون... داداش دکتر میگفت، "شنیدم ساینا مغرور شده بود......آخه ساینا اولین نفری بود که عکسش رو خودم زدم روی بورد....." گفتم نه.... از بس آقای دکتر این مدت تحویلش گرفتن یه ذره لوس شده بود که به حمد ا... برطرف شد...البته مشکل اصلیش تایم بد کلاسش بود که اونم رفع شد و امروز نتیجه ...
1 تير 1392
1